داستان شیوانا -قهر
نوشته شده توسط : کسری

 

به شیوانا خبر دادند که یکى از شاگردان قدیمى‌اش در شهرى دور، از طریق معرفت دور شده و راه ولگردى را پیشه کرده است. شیوانا چندین هفته سفر کرد تا به شهر آن شاگرد قدیمى رسید. بدون این‌که استراحتى کند مستقیماً سراغ او را گرفت و پس از ساعت‌ها جستجو او را در یک محل نامناسب یافت.
مقابلش ایستاد، سرى تکان داد و از او پرسید: « تو اینجا چه مى‌کنى دوست قدیمى؟»
شاگرد لبخند تلخى زد و شانه‌هایش را بالا انداخت و گفت: « من لیاقت درس‌هاى شما را نداشتم استاد! حق من خیلى بدتر از اینهاست! شما این همه راه آمده‌اید تا به من چه بگویید؟»
شیوانا تبسمى کرد و گفت: « من هنوز هم خودم را استاد تو مى‌دانم. آمده‌ام تا درس امروزت را بدهم و بروم.»
شاگرد مأیوس و ناامید، نگاهش را به چشمان شیوانا دوخت و پرسید: « یعنى این همه راه را به خاطر من آمده‌اید؟»
شیوانا با اطمینان گفت: « البته! لیاقت تو خیلى بیشتر از اینهاست.»
درس امروز این است:
« هرگز با خودت قهر مکن.»
« هرگز مگذار دیگران وادارت کنند با خودت قهر کنى.»
« و هرگز اجازه مده دیگران وادارت کنند خودت، خودت را محکوم کنى.»
« به محض این‌که خودت با خودت قهر کنى دیگر نسبت به سلامت ذهن و روان و جسم خود بى‌اعتنا مى‌شوى و هر نوع بى‌حرمتى به جسم و روح خودت را مى‌پذیرى.»
« همیشه با خودت آشتى باش و همیشه براى جبران خطاها به خودت فرصت بده.»
« تکرار مى‌کنم: خودت آخرین نفرى باش که در این دنیا با خودت قهر مى‌کنى … درس امروز من همین است.»
شیوانا پیشانى شاگردش را بوسید و بلافاصله بدون این‌که استراحتى کند به سمت دهکده‌اش بازگشت. چند هفته بعد به او خبر دادند که شاگرد قدیمى‌اش وارد مدرسه شده و سراغش را مى‌گیرد. شیوانا به استقبالش رفت و او را دید که سالم و سرحال در لباسى تمیز و مرتب مقابلش ایستاده است.
شیوانا تبسمى کرد و او را در آغوش گرفت و آرام در گوشش گفت: « اکنون که با خودت آشتى کرده‌اى یاد بگیر که از خودت طرفدارى کنى.»
« به هیچکس اجازه نده تو را با یادآورى گذشته‌ات وادار به سرافکندگى کند.»
« همیشه از خودت و ذهن و روح و جسم خودت دفاع کن.»
« هرگز مگذار دیگران وادارت سازند دفاع از خودت را فراموش کنى و به تو توهین کنند.»
« خودت اولین نفرى باش که در این دنیا از حیثیت خودت دفاع مى‌کنى. . . درس امروزت همین است!»
گرچه گذر زمان فرصت عشق ورزیدن را دریغ نمى‌کند، اما مرگ را استثنایى نیست.
 



:: بازدید از این مطلب : 246
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: